با کنترل افکارتان به آرامش برسید - وبلاگ مقاله های تخصصی

به گزارش وبلاگ مقاله های تخصصی، کنترل رفاه با کنترل فکر

به کار بردن آخرین تکنیک ها برای ارتقای بهره وری افراد نیازمند سرمایه گذاری حداقل است و قرار نیست تحولات سازمانی یا فنی خاصی انجام پذیرد. همه اینها به ذهنیت شما برمی شود.

شرایط فکری، در ساده ترین شکل آن یعنی فهم آنکه فکر شما چگونه کار می کند، تا به جای اینکه هر روز نسبت به تفکرات خود واکنش نشان داده یا قربانی آن شوید، بتوانید برخورد درستی با آن اتخاذ کنید. ما زندگی بزرگسالی خود را با این باور گذرانده که تجربیات روزمره در خانه و در محیط کار، محصول موقعیت های اطراف ما هستند و ما نمی توانیم کاری در خصوص آن انجام دهیم یا آن را تغییر دهیم. واقعیت این است که تجربیات ما مبتنی بر تفکراتی هستند که در خصوص موقعیت ها در فکر خود بوجود آورده و سپس نسبت به آنها واکنش نشان می دهیم. اگر درک ساده ای از نحوه کارکرد فکرمان داشته باشیم، می توانیم به اطمینان برسیم با تفکراتمان به شیوه ای برخورد می کنیم که برای ما مفید باشد. تصادفی نیست که سازمان ها، از امثال ارتش آمریکا گرفته تا شرکت مایکروسافت، برای رمزگشایی درک شرایط فکری زمان گذاشته تا عملکرد و رفاه کارکنان خود را بالا ببرند. در اینجا تعدادی از تکنیک هایی که این سازمان ها به کار می برند و شما هم می توانید آن را امتحان کنید، معرفی می کنیم. با وبلاگ مقاله های تخصصی همراه باشید:

اعتماد کنید

اطمینان کردن یک ویژگی غریزی است که از ابتدا در انسان هست. نگاهی به بچه ها خردسال خود انداخته تا ببینید آنها با این ویژگی به جهان آمده اند. اما اتفاقی که در طول زمان اتفاق می افتد این است که تفکرات بی اعتبار در فکر ما اختلال بوجود می آورد و به آنها باور پیدا می کنیم. سپس سخت کوشش نموده اطمینان بیشتری داشته باشیم، اما این کوشش اثر معکوس دارد. فکر را مثل یک لیوان شیشه ای که داخل آن شن ریخته شده متصور شوید. وقتی فکر آرام است، برترین کارکرد را دارد تا زمانی که لیوان بیفتد و شن ها بریزند. وقتی احساس اطمینان نداشته و استرس داریم، از فکر خود بیشتر کار خواهیم کشید؛ یعنی لیوان را به شدت تکان می دهیم. نتیجه این است که همه چیز مبهم شده و پیش رفتن در این موقعیت سخت تر است. بنابراین دفعه بعدی که وارد اتاقی می شوید تا در برابر رئیس تان سخنرانی داشته باشید، یا اگر می خواهید در خصوص افزایش حقوقی که استحقاق آن را دارید با او مذاکره نموده، کوشش داشته باشید زیاد از فکر تان کار نکشید. اجازه دهید ساکن و آرام باشد. در این صورت دیگر استرس نداشته و بر چیزی که می خواهید در خصوص آن صحبت کنید، تمرکز داشته باشید. در واقع باید فکرتان را به تنظیمات کارخانه بازگردانید.

کنار گذاشتن مسائل بی اهمیت

بزرگ ترین چیزی که آموخته ام این است که بخش عمده زمان ما صرف تفکرات بی فایده ای می گردد که بی علت فکر ما را انباشته اند. این یعنی نمی توانیم واضح فکر نموده و دچار استرس می شویم. به محض اینکه دریابیم چگونه این تفکرات بی فایده را نادیده بگیریم، می توانیم تفکر واضح تری داشته باشیم، خلاقیت بیشتری داشته باشیم، تعارض های کمتر داشته و بهتر کار کنیم. بنابراین قطار تفکرات خود را مثل یک نوار نقاله در فروشگاه و خود تفکرات را مثل اجناسی که روی آن قرار می گیرند در نظر داشته باشید؛ هر چه را می خواهید برداشته و بگذارید بقیه رد شده و بروند.

هدایت احساسات شما

خلاقیت چیزی نیست که بتوانید به زور آن را داشته باشید یا برای آن برنامه ریزی داشته باشید. برترین ایده ها اغلب زمانی سراغ ما می آیند که به خلاق بودن فکر نمی کنیم یا در پی ایده تازهی نیستیم؛ مثلا وقتی دوش می گیریم یا برای پیاده روی روزانه رفته ایم. هنگام کار کردن، اگر شرایط فکری خود را دانسته، می توانید با بردن فکرتان به جایی که در برابر تفکرات و ایده های تازه باز باشد، خلاق شوید. به برترین جلسات توفان فکری که تا به امروز داشته اید فکر کنید. در این جلسات احساس هیجان دارید و ایده ها از منبعی غیرقابل انتظار ظهور می نمایند. این نتیجه فکری سالم و مولد است. به محض اینکه احساس تشویش، آزردگی و گیر افتادن را تجربه کنید، فکرتان درگیر این احساسات می گردد. از احساسات خود به عنوان سنسورهایی برای جست وجو حول تفکر مولد و غیرمولد بهره ببرید. اگر احساس خوبی دارید، حرکت کنید. اگر چنین احساسی وجود ندارد، بگردید تا خنثی شوید. در شرایط عملی، اگر خلاقیتی در فکر شما جریان نداشته باشد، به آن اصرار نداشته باشید. استراحت کوتاهی کنید، همه چیز را از یاد برده تا فکرتان خودش را برای تفکرات تازه میزان گیری کند. به محض اینکه بفهمید فکرتان چگونه کار می نماید، احتمالات بی پایانی وجود خواهد داشت.